درود
شاید باورتون نشه ولی اونقدر خستم که حتی حسش نیست وای فای گوشیمو وصل کنم چه برسه که وبلاگمو چک کنم درواقع جدیدا داخل مدرسه ما مثل تراکتور درس میخونیم آآآآآآآآ اُف بر تو باد ای مدرسه وااقعا داغون شدیم اما مسئله اینجاس که هنوزم کار خودمونو میکنیم خخخخ در هر حال دوستداشتم یکم حرصامو از راه تایپ کردن کم کنم تا شکستن شیشه(البته بگما وسایل شیشه ای اتاق خودمو حق دارم بشکنم سمت اشپزخونه برم قلم پام شکسته میشه توسط مادر محترمه خخخخ) بازم هر طوری باشه آش کش خالمونو و باید بریم پس واسه ی همه ی همدردای خودم و همچنین خودم و همچنین اونایی که همدرد ما نیستن منتها قبلا همدردمون بودن با اونایی که همدردمون نشدن میخوان بشن با اونایی که هی میخوان همدردمون بشن نمیشن آرزوی موفقیت و شادی میکنم
.
.
.
شاد باشید چون این نیز میگذرد پس بیاید بگذاریم به خوشی بگذرد
2.11.1395
ساعت 10:24 وقت شب
[ <-CategoryName-> ]
+ نوشته شده در ساعت 22:8 توسط NAYER